به طور كلي نژاد اين قوم به حضرت ابراهيم(ع) باز ميگردد. وقتي حضرت ابراهيم(ع) با نمرود درگير ميشوند و ايشان را به «بابل»، يعني غرب دجله، تبعيد ميكنند آن حضرت در يك فعاليت تبليغي سيّار ابتدا به شمال عراق به سمت تركيه ميروند و بعداز آن به سمت فلسطين حركت كرده و در ادامه راه به مصر و حجاز ميروند و مجدداً به منطقة فلسطين باز ميگردند و در همانجا مستقر ميشوند.
در اينجا ايشان از خداوند متعال درخواست فرزند ميكنند و خداوند به ايشان «اسماعيل» و «اسحاق» را عنايت ميفرمايد. آن حضرت، اسماعيل(ع) را به فرمان خدا به مكّه، در كنار خانه خدا، منتقل ميكنند. امّا فرزند ديگرشان، اسحاق، در فلسطين باقي ميماند و خداوند متعال فرزندي به نام «يعقوب» به او عطا ميكند.
نام ديگر حضرت يعقوب(ع) «اسرائيل» است. در مورد معناي اسرائيل به زبان عبري و سرياني اختلاف است، ولي در روايات ما اين كلمه «عبدالله» معنا شده است.
خداوند به حضرت يعقوب(ع) دوازده پسر عطا ميفرمايد و اين دوازده پسر همان ابناي اسرائيل يا «بنياسرائيل» هستند كه يكي از ايشان يوسف است و ديگران، برادران او يعني بنيامين، يهودا و ... كه در طول تاريخ فرزندان و نوههاي اين بنياسرائيل نژاد «يهود» را تشكيل ميدهند. بنابراين نژاد يهود به حضرت يعقوب(ع) و ابراهيم(ع) باز ميگردد و بنياسرائيل پسر عموهاي بنيهاشم و اجداد اوليهشان هستند و به همين دليل در دين اسلام از اسحاق به عنوان آباي پيامبر ياد ميشود؛ چون حضرت اسحاق(ع) عموي اجداد پيامبر است و در عربي از عمو هم به عنوان «أب» ياد ميشود.
امّا مذهب يهود طبق ادعاي خودشان، دين حضرت موسي(ع) است. ما وقتي نژاد اين قوم را بررسي ميكنيم بايد نظري بر گردش مكاني نژاد اين قوم نيز داشته باشيم؛ اين قوم ابتدا در فلسطين بودند، در زمان حكومت حضرت يوسف(ع) در مصر، اين خانواده يا مجموعهاي كه براي گرفتن گندم به مصر آمده بودند توسط حضرت يوسف(ع) شناسايي ميشوند و همة ايشان به مصر ميآيند و در مصر ميمانند. در مصر، ايشان، تبديل به خاندان حكومتي ميگردند؛ چون در مصر حضرت يوسف(ع) به حكومت ميرسند و فرعون مصر ميشوند. بنابراين جايگاهي در آن منطقه پيدا ميكنند كه بعداز حضرت يوسف(ع) اين جايگاه را از دست ميدهند ولي تا زمان حضرت موسي(ع) آنها همچنان ساكن در مصر باقيميمانند. حضرت موسي(ع) اين مجموعه را كه در آن زمان گسترش پيدا كرده بودند، به صحراي سينا منتقل ميكنند و وقتي از صحراي سينا باز ميگردند تا وارد فلسطين شوند.
پاية دين يهود همان دين حضرت ابراهيم(ع) و بعد حضرت اسحاق(ع) و يعقوب(ع) است. وقتي هم به مصر ميآيند تا زمان حضرت موسي(ع) نيز همان دين را حفظ ميكنند. حضرت موسي(ع) تعاليمي با بيان جديد، كه كاملاً نسبت به قبل متفاوت بوده، به ايشان آموزش ميدهد و تعاليم آن حضرت پاية مكتب ايشان ميشود ولي اين پايه بر اساس اعتنا و توجه به بنياسرائيل نهاده شده بوده است .
يهود يا جهود يکي از اديان الهي است که بنيانگذار آن حضرت ابراهيم ( علي نبينا و عليه السلام ) است. اما چون حضرت موسي صاحب شريعت بود وقوم بني اسرائيل را از مصر نجات داد، اين دين به نام وي شهرت يافت. واژه يهودي که منسوب به
" يهودا " يکي از فرزندان حضرت يعقوب است بعد از حضرت سليمان و تجزيه بني اسرائيل متداول شد. قبل از آن، از زمان حضرت يوسف در مصر، اين قوم را بني اسرائيل مي ناميدند زيرا لقب حضرت يعقوب اسرائيل بود و فرزندان او را بني اسرائيل مي ناميدند. بنابراين در زمان حضرت موسي هم به آنها بني اسرائيل مي گفتند نه يهود!
گاهي هم در اصطلاح به آنها کليمي مي گويند.که واژه اي منسوب به کليم الله ، از القاب حضرت موسي مي باشد.
قوم عبراني ( يا همان بني اسرائيل قبل از ظهور اسرائيل ) پيش از حضرت ابراهيم موحد نبودند و خدايان گوناگون را مي پرستيدند.
حضرت ابراهيم درميان يهوديان و مسيحيان و مسلمانان بسيار مقدس است و از آنجا که پدرهمه انبياست او را " شيخ الانبيا "
نظرات شما عزیزان: